سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر آوندى بدانچه در آن نهند تنگ شود جز آوند دانش که هر چه در آن نهند فراختر گردد . [نهج البلاغه]

ایت‌الله سیدمحمد ضیاءآبادی، مفسر قرآن کریم در جلسه تفسیر خود با اشاره به فرموده‌هایی از امیرمؤمنان حضرت علی(ع)، گفت: آن حضرت فرموده است: ای مردم، خطرناکترین بیماری روحی که بر شما می‌ترسم مبادا عارض شود و شما را از پای درآورد؛ یکی پیروی از هوای نفس، از دل خود تبعیت کردن و آن را معبود خود قرار دادن و یکی هم آرزوهای دراز برای تأمین زندگی‌های مادی دنیوی داشتن است.



وی افزود: خود را دیدن و خدا را فراموش کردن، دنیا را دیدن و آخرت را فراموش کردن، بیماری‌های مهلکی هستند و بسیاری از ما به آن‌ها مبتلا هستیم. در زندگی دنیا اینقدر تقلا می‌کنند تا از همه جهت درست شود و کاری با آخرت ندارند. شبیه همین مطلب را پیغمبر اکرم(ص) نیز فرموده است. آن حضرت می‌فرماید: خطرناک‌ترین مطلبی که بر امتم می‌ترسم یکی هوای نفس را معبود قرار دادن و دیگری آرزوهای دراز داشتن برای زندگی دنیاست.



این مفسر قرآن با اشاره به سوره آیه 26 «ص» «لَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ»، گفت: این آیه خطاب به حضرت داوود(ع) پیغمبر بزرگوار است. می‌فرماید: مراقب باش هوای نفس نداشته باشی، خیلی عجیب است که خداوند به حضرت داوود(ع) می‌فرماید هواپرست نباش، با اینکه پیغمبر هواپرستی نمی‌کند. معلوم می‌شود اینقدر بیماری خطرناک است. چون او رئیس امت است به او گفته می‌شود که مردم بفهمند. مخاطب واقعی مردم هستند.

 


مخاطب قرار دادن پیامبر(ص) در برخی از آیات از اهمیت مطلب است

وی گفت: بسیاری از آیاتی که مخاطب واقعی‌اش مردم هستند نیز در آیه به پیامبر(ص) خطاب شده است، مانند آیه اول سوره احزاب «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ»، به پیغمبر(ص) خطاب شده است ای پیغمبر مراقب باش و از خدا بترس، مطیع کفار و منافقین نباش، خودت را به رنگ آن‌ها درنیاور. پیغمبر(ص) که اینکار را نمی‌کند او که معصوم است، او که تابع هوای نفس نیست، این خطاب شدن به پیامبر(ص) از اهمیت مطلب است، اینقدر مطلب مهم است که می‌گوید ای امت مسلمان مراقب باشید به رنگ کفار درنیایید، در زندگی، اسم‌گذاری، لباس پوشیدن و ... مراقب باشید به رنگ آن‌ها در نیایید. در زندگی خودتان مستقل باشید.

 



هواپرستی منحصر به شخص خاصی نیست

آیت‌الله ضیاء آبادی اظهار کرد: این مطلب را هم خداوند، هم پیغمبر(ص) و هم امیرمؤمنان(ع) فرموده‌‌اند. گوینده از این‌ها راست‌تر و برنامه از این بهتر است؟ می‌فرمایند مراقب باشید هوای نفس بر شما غالب نشود، بسیاری از افراد هستند با اینکه مسلمان هستند و نه کافر اما خیلی مراقبت نمی‌کنند، اعتقاد دارند که در گفتارم، نگاهم، خوراکم، اینکه کجا می‌روم، کسب و کارم و ... آزاد هستم. همه این‌ها تبعیت از هواست. هر کسی در سن و در کار خودش هواپرستی دارد. سخنور هم ممکن هواپرستی داشته باشد. منحصر به شخص خاصی نیست.



وی عنوان کرد: این همه مفاسد و انحرافات پیدا شده در زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی، جنایت‌های وحشت‌انگیز، بی‌خانمانی افراد و بی‌سرپرست شدن افراد، این همه زندانی و اعدام،‌ زن‌ها و دخترهایی که از جاده عفت بیرون رفته‌اند و ... همه اینها هواپرستی است. همه برای یک لحظه هواپرستی است. با یک لحظه هواپرستی یک عمر بدبختی به وجود آمده و الی‌الابد عذاب به دست آورده است. چقدر سعادتمند و خوشبخت هستند آن کسانی که از اول جوانی با تمرین و تربیت مراقب و مواظب بودند که به یک درجه‌ای از قوت روح برسند که بتوانند این نفس اماره را مهار کنند. بتوانند کاری کنند که دل به سمت آن‌ها بچرخد نه آن‌ها به سمت دل. دل تابع اینها باشد نه آن‌ها تابع دل که آنچه دلش می‌خواهد انجام دهد.

 

مهار کردن نفس اماره کار آسانی نیست اما شدنی است، نشدنی نیست، اگر نشدنی بود خدای عادل و حکیم آن را امر نمی‌کرد. جهاد اکبر کنید، پیغمبر(ص)‌ مبارزه با هوای نفس را جهاد اکبر نامیده است. مسلمانان از جنگ برگشته بودند و بر کفار پیروز شده بودند. پیغمبر(ص) فرمود این جهاد اصغر بوده است مغرور نشوید که کفار را کشتید، مراقب جهاد اکبر باشید و با هوای نفس مبارزه کنید. پیغمبر(ص)‌ جنگ با کفار را جهاد اصغر و جنگ با هوای نفس را جهاد اکبر نامیده است.



آیت‌الله ضیاءآبادی عنوان کرد: این کار مشکلی است اما نشدنی نیست، هم خداوند امر کرده و هم در مردم پیدا شده است. اینقدر در بندگان خدا، انسان‌هایی پیدا شده‌اند که واقعاً متقی و کامل بوده‌اند، واقعاً با هوای نفس مبارزه کرده‌اند. تنها پیامبران و امامان نیستند، بلکه بعد از آن‌ها علما، فقها، حکما و صلحا و ... هم هستند. 50 سال پیش که از قم به تهران آمدم در بازار آدم‌هایی دیدم که مردم صالحی بودند و واقعاً با هوای نفس مبارزه می‌کردند. از هر جهت واقعاً متقی و مراقب بودند. پیغمبر و امام نبودند اما متقی بودند. اینها کسانی هستند که خدا در نظرشان بزرگ آمده و هر چه غیر خدا در نظرشان کوچک شده است. سراغ دنیا نرفتند ولی دنیا سراغشان آمد. پول، زن، شهرت، ریاست، جاه و مقام و همه را رد کردند، هیچ کدام را نمی‌خواهم فقط خدا را می‌خواهم. دنیا با جلوه‌گری سراغشان آمد اما آن‌ها قبول کردند.

 



خیلی‌ها با شیطان مبارزه کرده‌اند

وی افزود: آن زن زیبا زلیخا به سراغ حضرت یوسف(ع) رفت. آن حضرت فرمود: خدای من «رب» من است و این قلب من فقط برای خداست جا ندارد که تو آنجا خیمه بزنی. نه فقط پیغمبران و امامان اینطور هستند بلکه بسیاری از آدم‌ها هم این طور هستند منتهی چون ما با افراد فریب‌خورده مواجه می‌شویم فکر می‌کنیم همه مثل هم هستند. خیلی‌ها با شیطان مبارزه کردند، کسی خیال نکند که با علم و سواد می‌شود به جنگ شیطان رفت، نه! با علم و سواد تنها نمی‌شود. نمی‌شود گفت من حوزه دیده‌ام، فیلسوف و دکتر و دانشگاه رفته و ... هستم، خیلی از اینها زمین خورده‌اند، حتی داریم عالم روحانی که بسیار بلندمرتبه هم بود گول شیطان را خورده است.

 



بلعم باعورا که بود؟

آیت‌الله ضیاءآبادی با اشاره به داستان بلعم باعورا گفت: داستان بلعم باعورا در قرآن آمده است و به پیغمبر(ص) فرموده شده که قصه او را بگو. در آیه 175 سوره اعراف آمده است: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِیَ آتَیْنَاهُ آیَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطَانُ فَکَانَ مِنَ الْغَاوِینَ». بلعم باعورا عالم روحانی بود نه دانشمند دانشگاه دیده و حوزه دیده، حوزه الهی دیده بود. اگر در آن راه مستقیم می‌ماند خیلی بالا می‌رفت اما گول خورد. زمین جلوه‌گری‌ها دارد خیلی مشکل است، با پول، زن، ریاست، شهرت و ... جلوه می‌کند؛ اما کو مردی که بتواند در مقابل آن بایستد. او با تمام آن روحانیت و علمی که داشت گول شیطان را خورد و مثل سگ شد. قرآن می‌فرماید این آدم مثل سگ شد. «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ»، (176 سوره احزاب). در قرآن دو مثل خیلی زننده داریم هر دو مال عالم بی عمل است. درباره هیچ کس اینطور مثل نداریم؛ یکی مثل الاغ یکی هم مثل سگ. راجع به الاغ دارد که «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا»، (آیه 5 سوره جمعه) آن آدمی که به سراغ قرآن رفته اما در عین حال مثل الاغ بوده که بار کتاب بر دوشش باشد. چه بهره‌ای می‌برد حیوانی که بارش کتاب باشد؟ آن حیوان چه می‌فهمد که بارش سنگ است یا کتاب؟ این خیلی خطرناک است.



وی عنوان کرد: شیطان در مقابل آدمی که عالم بود، سجده نکرد. خدا می‌فرماید من آدم را عالم کردم، آدم عالم بسیار عالی شد و شیطان به او سجده نکرد. «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ?82? إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ?83?»، (82 و 83 سوره ص). شیطان اقرار کرده که در مقابل هیچ کس خاضع نمی‌شود، فقط یک دسته را نمی‌تواند گول بزند کسانی که بنده با اخلاص باشند. خدا را بندگی کند اما نه برای مردم، او که سخنور است و دنبال این است که مردم دنبالش بیایند مخلَص نیست ریاکار است. برای ریاکاری منبر می‌رود و فتوا می‌دهد.

 



عملی که با گناه توأم باشد صالح نیست

این مفسر قرآن اظهار کرد: خداوند قسم خورده است: «وَالْعَصْرِ ?1? إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ?2?»، (آیات 1 و 2 سوره عصر). تمام افراد بشر رو به زیان هستند الا یک دسته، «إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ?3?»، (آیه 3 سوره عصر). ایمان و عمل صالح هر کدام جدا کافی نیستند بلکه باید همراه هم باشند. معاد و پیغمبر(ص) و امامان را قبول داریم اما عمل نیست، عمل صالح نیست. عملی که با گناه توأم باشد صالح نیست. واقعاً باید بنده خدا باشد. او اهل نجات خواهد بود. روز قیامت یادشان رفته است. توحید، نبوت، معاد و امامت عمده است. کسی که به توحید و معاد اعتقاد نداشته باشد کافر است. آن که گناه می‌کند کسی است که معاد را قبول نکرده است. اگر روز حساب را قبول کرده باشد گناه نمی‌کند. اگر به معاد اعتقاد نداشته باشد اعتقاد به پیغمبر(ص) و امام هم فایده ندارد. عزاداری و سینه‌زنی و ... به این شکل فایده ندارد. مطمئن شود که دنبال گناهکاری جهنم است، آدم عاقل اگر باور کند این راه به جهنم می‌روند گناه نمی‌کند چون باور کرده گناه کردن جهنم است. اگر باور کند نگاه بد به نامحرم جهنم است که انجام نمی‌دهد ولی باور ندارد فقط یک حرفی می‌زند. تنها خدا را قبول کردن کافی نیست، عمده معاد است، روز حساب یادشان رفته است.

 

مسافر موقت دنیا، تجمل نمی‌خواهد

آیت‌الله ضیاءآبادی با اشاره به روایتی در مورد امیرمؤمنان حضرت علی(ع) گفت: حضرت علی(ع) زمان حکومتش بود، حصیر انداخته بود و رویش نشسته بود، نه تکیه‌گاهی نه مسندی و نه چیزی به پا کرده بود. به آن حضرت گفتند: بیت‌المال دست شماست اما به اندازه یک فقیر هم زندگی نداری، نشسته‌ای ولی فرش نداری. نگاهی کرد و فرمود: آدم عاقل هرگز خانه موقتی‌اش را تجملی نمی‌کند و اثاث نمی‌آورد. من مسافرم در دنیا موقتاً هستم، این دنیا خانه موقت من است، خانه موقت من که تجمل نمی‌خواهد. من یک خانه دیگری دارم که هر چه بوده را آنجا فرستاده‌ام. این چشم بیدار و قلب هوشیار است. یا علی(ع) اگر تو عاقلی پس عقل من پاره‌سنگ دارد، اگر من عاقلم چرا دنبالت هستم و مدام علی علی می‌گویم. چه شباهتی به علی(ع) دارم، نه فکرم فکر علی(ع) است و نه کارم کار علی(ع) است. برای خدا سینه نمی‌زنیم برای امام حسین(ع) سینه می‌زنیم، امام حسین(ع) تنها کافی نیست. خدا و معاد؛ این دو عمده هستند، پیغمبر و امام هم وسیله هستند. پیغمبر برنامه آورده امام هم اجرا می‌کند. مبین و مجری هستند.



وی با بیان اینکه برای اکثر مردم آن چیزی که اثر تربیتی دارد معاد است، عنوان کرد: باورم شود که جهنم و بهشت است، اکثر مردم بخاطر ترس از جهنم خدا را بندگی می‌کنند نه تنها برای خدا. آن حرف علی(ع) بود، آن لقمه به دهان ما نمی‌گنجد، آن لقمه به دهان علی(ع) می‌گنجد که فرمود: خدایا من برای ترس از جهنم تو را عبادت نمی‌کنم، و نه برای طمع در بهشت، تو را شایسته عبادت یافتم. این لقمه که به دهان ما نمی‌آیند، همین که ما از جهنم بترسیم و به بهشت امیدوار باشیم خیلی کار کرده‌ایم، تنها اعتقاد به خدا کافی نیست. خیلی‌ها هستند که اعتقاد به خدا دارند و گناه می‌کنند. عمده این است که خداشناسی و معادشناسی داشته باشیم. عقل و وحی و به دنبال آن علم و عمل داریم. با عقل فهمیدم که خالق دارم و خالقم برنامه دارد، پیغمبر هم برنامه آورده است و به دنبالش هم علم و عمل است. اینها را اصلاح کنیم که عمده همین است، بقیه مستحبات است. بدانیم خدا، معاد، پیغمبر و امام را داریم و کار ما هم علم و عمل است. خدا به همه شما توفیق دهد و ان‌شاءالله جسمی و روحی سالم باشید و حسن عاقبت به همه شما ان‌شاءالله عنایت شود.



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 94/6/12::: ساعت 1:7 صبح نظرات دیگران: نظر